قرارداد صلح عمری

قرارداد صلح عمری

صلح عمری، عبارتی است که هر از گاهی در محاورات با دیگران و یا در مطالب حقوقی با آن مواجه میشویم ولی در واقع عقد صلح (و به تبع آن قرارداد صلح عمری) به میزانی که دیگر قراردادها نزد مردم شناخته شده هستند، معروف نیستند و افراد معمولاً تصور درستی از قرارداد صلح عمری ندارند. در نتیجه در این نوشته قصد داریم به شرح مفهوم صلح عمری، ارکان، ویژگیها و امتیازات آن بپردازیم.

در قوانین حقوقی قرارداد صلح عمری عقدی است که طی آن فرد اموال یا مال خود را به اشخاص دیگری چون فرزند یا غیره صلح می نماید. اما این انتقال دارای رکن زیر است:

  • مادامیکه که فرد مورد نظر در قید حیات است منافع حاصل شده از ملک متعلق به فردی که مال را صلح کرده است.
  • زمانی که فردی که مال صلح کرده است فوت میکند این قرارداد کامل می شود و کسی که مال به نام او میباشد مالک کامل منافع مال نیز میگردد.
  • میتوانید فسخ مادام العمر را ذکر کنید. این شرط بدان معنی است که در هر زمان دلخواه میتوانید صلح را به صورت یکطرفه فسخ کنید. این امر بدون حصور فرد دوم امکان پذیر است.

در ادامه به طور مختصر درباره عقد صلح توضیح میدهیم. برای توضیحی کلی درباره قراردادهای خصوصی در صورت تمایل به این لینک مراجعه کنید. برای آشنایی بیشتر با اموال در صورت تمایل میتوانید به به لینک های زیر مراجعه کنید:

عقد صلح

صلح در لغت به معنی سازش کردن و آشتی و توافق است. در حقوق پاره ای از کشورها نیز عقد صلح تنها به منظور دفع ترافع و پایان بخشیدن به دعوی به کار میرود. تعریف صلح در کتابهای مشهور فقه هم نشان میدهد که مفهوم صلح از هدف اصلی آن، یعنی توافق و تسالم، مایه میگیرد. قانون مدنی مفهوم گسترده صلح را پذیرفته است. زیرا در ماده ۷۵۲ اعلام میکند:«صلح ممکن است یا در مورد تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی یا در مورد معامله و غیر آن واقع شود.»

طبق این ماده صلح به دو دسته کلی تقسیم میشود:

  • صلح در مقام معاملات (صلح ابتدایی)
  • صلح در مقام دعاوی و اختلافات

در ماده ۷۵۸ آمده است که :«صلح در مقام معاملات، هرچند نتیجه معامله ای را که به جای آن واقع شده است میدهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد. بنابراین اگر مورد صلح عین باشد در مقابل عوض نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود، بدون اینکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری شود.»

بدین ترتیب هیچ محدودیتی برای مورد صلح وجود ندارد. قالبی است وسیعتر از همه عقود معین که برای تحقق حاکمیت اراده فراهم آمده است.

انعقاد صلح

انعقاد صلح خصوصیت قابل ذکر ندارد و تابع قواعد عمومی است، ولی شرایط اساسی صحت این قرارداد را در دو مبحث میتوان بررسی کرد:

  • تراضی و اهلیت طرفیت
  • موضوع صلح

مبحث نخست، در واقع کامل کننده بحثهای مربوط به اصول حاکم بر قراردادها در این زمینه است و ویژگیهای صلح را نیز گاهی نشان میدهد. مبحث دوم قلمرو این عقد را در حقوق کنونی روشن میسازد و به شناسایی ماهیت پیچیده صلح کمک میکند.

تراضی و اهلیت طرفیت

گفته شد که صلح در زمره عقود است، هرچند که موضوع آن با یک اراده نیز قابل وقوع باشد. بنابراین اگر ابراء یا فسخ قراردادی به صورت صلح درآید، باید دو طرف درباره آن تراضی کنند. این تراضی از زمان وقوع آنان را پایبند میکند و برای یافتن نفوذ حقوقی به هیچ عامل دیگری نیاز ندارد: برای مثال اگر هبه به صورت صلح درآید قبض از شرایط اساسی آن نیست.

با وجود این در موردی که موضوع صلح انتقال املاک است در صورتی اعتبار دارد که تراضی در سند رسمی اعلام و در دفتر املاک ثبت شود (ماده ۲۲ ق. ث.) اثبات صلح نیز باسند عادی امکان ندارد و در صلحنامه ای در دادگاه پذیرفته میشود که به صورت رسمی سند تنظیم میگردد. با این وصف صلح را نباید در زمره عقود تشریفاتی آورد. زیرا لزوم تنظیم سند رسمی در نقل و انتقالات املاک، از قواعد عمومی مربوط به معاملات است و ارتباط به طبیعت صلح ندارد.

در ماده ۷۵۳ قانون مدنی آمده است که :«برای صحت صلح، طرفین باید اهلیت معامله و تصرف در مورد صلح را داشته باشند». بنابراین در صلح دو نوع اهلیت لازم است:

  • اهلیت معامله
  • اهلیت تصرف در مورد صلح

موضوع صلح

موضوع صلح ابتدایی باید هنگام تراضی موجود باشد. پس اگر کسی مالی را به صلح تملیک کند و بعد معلوم شود که در زمان عقد از بین رفته است، صلح باطل است. ولی در مورد صلح دعوی، لزومی ندارد که دعوی محقق باشد. درباره تنازع احتمالی آینده نیز میتوان پیمانی بست که از آن احتراز شود. با این وجود، هرگاه در این مورد نیز معلوم شود که موضوع دعوی منتفی بوده است، صلح اثر حقوقی ندارد.

ماده ۷۶۷ قانون مدنی مقرر میدارد: «اگر بعد از صلح معلوم گردد که موضوع صلح منتفی بوده است صلح باطل است».

بنابراین، اگر دو طرف دعوی آن را به صلح خاتمه دهند ولی بعد معلوم شود که دعوی به حکم قطعی از بین رفته است، صلح باطل است. همچنین صلح درباره دعوای حضانت از طفلی که فوت کرده یا نفقه زنی که همسر مرد نبوده است و مانند اینها.

در توجیه بطلان صلح، میتوان گاه به اشتباه درباره جوهر موضوع یا «جهت معامله» نیز استناد کرد، ولی در هرحال نسبت به بطلان عقد تردیدی وجود ندارد.

کاربرد قرارداد صلح عمری در وصیت

یکی از فوایدی مهم و ارزشمندی که صلح عمری دارا می باشد زمانی است که افراد میخواهند ملکی از خود را (مثلا منزلی) برای شخص خاصی وصیت کنند. اما قابل ذکر است که اشخاص بیشتر از یک سوم اموال خود به موجب وصیت تملیکی نمیتواند وصیت کند. به علاوه مشکلات دیگری ممکن است در این میان وجود داشته باشد. پاره ای از این مشکلات به شرح زیر است:

  • اموال کافی نباشد.
  • وراث به وصیت او عمل نکنند.
  • وصیت نامه رسمی نباشد و دارای اعتبار کمی باشد.
  • مال بین وراث تقسیم گشته و به شخص موردنظر او نرسد.

بنابراین فرد میتواند مال خود را طی یک انعقاد قرارداد صلح عمری به شخص موردنظرش که متصالح نام دارد صلح کرده و تا زمانی که زنده میباشد از منزل و یا مالش (به طور دقیق منافع آن ملک) بهره مند گردیده و پس از فوت او نیز ملکش به طور کامل به فرد مورد نظر او میرسد. چنین فایده ای برای قرارداد صلح عمری سبب محبوبیت این نوع از قرارداد گردیده است. به عنوان مثال آقایی تمایل دارد که بعد از فوت او اموالش همچنان در اختیار همسرش باشد. یا خانمی که نگران است بعد از فوت شوهرش به علت سهم اندکی که به او ارث میرسد نتواند از پس مخارج زندگی خود بربیاید. در صورت تمایل زوجین، قرارداد صلح عمری میتواند بین آنها انعقاد شود.